برای دههها، بخش تولید توسط فرآیندهای قدیمی هدایت میشد و به دلیل پیچیدگیاش بدنام بود. با توجه به جنبههای مهم و اساسی درگیر - از زنجیره تامین و عملیات، تا تدارکات و تحویل به مشتری - ایجاد ارتباطات دادهای معنیدار بین هر فرآیند به منظور پیشرفت و تحول به موضوعی حیاتی تبدیل شده است. در این مقطع، هوش تجاری (BI) وارد عمل می شود تا شکاف بین سیستم ها را پر کند و یک رویکرد مبتنی بر داده را برای تصمیم گیری در فرآیند تولید ارائه دهد.
براساس تحقیقات انجام شده توسط Markets and Markets، میزان تقاضا برای هوش تجاری از 23.1 میلیارد دلار در سال 2020 به 33.3 میلیارد دلار تا سال 2025 خواهد رسید. این گزارش همچنین بیان می دارد که BI توسط عواملی مانند: سرمایهگذاری در زمینه تجزیه و تحلیل، افزایش تقاضا برای داشبوردها، افزایش تمرکز بر تحول دیجیتال، افزایش میزان استفاده از cloud و اینترنت اشیا در زنجیره تامین و سایر صنایع، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
اهمیت BI در حوزه تولید
هوش تجاری (BI) به برنامه ها، ابزارها و فرآیندهای مختلفی اشاره دارد که از آن ها برای تجزیه و تحلیل داده استفاده می شود و به سازمان کمک می کند تا تصمیمات تجاری بهتری اخذ نماید. از این رو، می توان با خیال راحت پذیرفت که تحول دیجیتال و BI عمیقاً با یکدیگر مرتبط هستند.
در فضای تولید، BI شرکت ها را قادر می سازد تا شکاف بین سیستم ها را پر کنند و از یک رویکرد مبتنی بر داده برای تصمیم گیری در فرآیند پشتیبانی می کند. در مواردی که سازندگان هنوز تصمیمات تجاری و عملیاتی را با استفاده از صفحات گسترده و رویکردهای مشاهده ای اتخاذ می کنند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این استراتژی ممکن است منجر به تصمیم گیری «پس از واقعیت» بر اساس داده های قدیمی شود. و از این رو، تولیدکنندگان باید فناوری در حال توسعه را برای ماندن در رقابت با توجه به رویدادهای اخیر و تغییر چشم انداز کسب و کار اتخاذ کنند.
نقش هوش تجاری در سودآوری
جهت درک نیاز بخش تولید به هوش تجاری، می توانیم این موضوع را با بیان یک مثالی به خوبی تشریح کنیم:
در گذشته بسیاری از تولید کنندگان در حوزه پوشاک از فرآیندهای سنتی استفاده می کردند و اغلب با چالش های مختلفی مواجه می شدند که در بعضی مواقع به دلیل وجود خطاهای متعدد در هنگام جمع آوری داده های مشتریان ایجاد می شد. علاوه بر این، ردیابی محموله ها یک نگرانی اساسی بود که در بسیاری از موارد منجر به ضرر و زیان به تولید کننده می شد و بحران های مختلفی را ایجاد می نمود.
به عنوان یک راه حل، متخصصان BI انبار داده ای ساختند که حداکثر کارایی در تولید و توزیع را فراهم می کرد. از این رو سازنده قادر بود گزارشهای لحظهای از فروش و موجودی (حتی در حین حمل و نقل) ارائه دهد و همچنین میتوانست به طور کارآمدی با تحلیل افزایش یا کاهش تقاضا، برنامهریزی و پیشبینی نسبتا دقیقی را انجاد دهد.
تولید کنندگان توانستند از این طریق به حداکثر بازدهی در تولید و توزیع دست پیدا کنند که در افزایش حاشیه سود شرکت نقش بسزایی نیز ایفا نمود.
BI همچنین شایستگی خود را در کمک به تولیدکنندگان برای جهت ایجاد یکپارچگی در عملکردهای تجاری ثابت کرده است. از آنجایی که مدیران شرکت ها نیاز به ساده سازی و یکسان سازی دسترسی به اطلاعات دارند، بسیاری از آن ها در گذشته به دلایل مختلفی قادر به دسترسی به KPIها و گزارشهای ضروری برای مدیریت کامل کسب و کار نبودند. به عنوان راه حلی برای این موضوع، کارشناسان هوش تجاری یک مدل داده قابل اجرا برای گزارش دهی ساختاریافته ارائه کردند که بهترین شیوه ها را در خود جای داده بود. با این کار، تیمها میتوانستند به سرعت عملکرد داشبورد، گزارشدهی چند بعدی و گزارشهای موردی را درک کرده و از آن ها به خوبی استفاده نمایند. علاوه بر این، آنها همچنین توانستند روندها، همبستگیها و دلایل اصلی عملکرد فروش را عمیقتر کنند و کارایی بهبود یافته را در عملیات به ارمغان بیاورند.
نتیجه گیری
ورود هوش تجاری در عرصه تولید به تازگی اتفاق افتاده است و انتظار می رود آینده روشنی در انتظار آن باشد. پلتفرم های BI قطعاً روند تصمیم گیری در صنایع را متحول خواهند نمود. از این رو، تولیدکنندگان امروزی، باید خود را برای اتفاقات پیش رو آماده کنند زیرا سطح رقابت در این صنعت به لطف هوش تجاری به بالاترین سطح خواهد رسید.